حفظ تعادل در قاطعیت (قانونگذاری) و انعطاف (صمیمیت) از امور بسیار مهمی است که همواره چالشهای بسیاری را میان والدین و بچهها به وجود میآورد.
برخی از والدین قوانینی برای فرزندانشان وضع نمیکنند و یا به راحتی عدم اجرای هر قانون توسط نوجوانشان، با انعطاف روبهرو میشود. شاید آنها میترسند که با قانونگذاری و مشاهده ناراحتی فرزندشان، جایگاه محبوبیت و رابطه خوب با ایشان را از دست بدهند. اینچنین نیست و اگر رابطهای امن و صمیمی با فرزندمان شکل داده باشیم، اتفاق افتادن گاهوبیگاه ناکامی در رسیدن به خواستهها، نه تنها مضر نیست بلکه فرزندانمان را برای زندگی آمادهتر میکند. بچهها همواره به والدین قاطع، مهربان و قابلپیشبینی نیاز دارند.
در مقابل برخی دیگر از والدین قوانین زیادی برای فرزندشان میگذارند و رعایت نشدن هر قانون ریزودرشت، آنها را بهشدت به هم میریزد. شاید احساسی از طرد شدن یا مهم نبودن را تجربه میکنند و این باعث کنترل گری، نگرانی و خشم بیشتر در آنها میشود. قطعاً این والدین نگران نوجوانانشان هستند و این احساس قابلدرک است اما تصور اینکه بهترین راه محافظت، کنترل گری و بهترین راه تربیت تذکر و آموزش است، پذیرفته شده نیست.
چه باید کرد؟
1- لطفاً فراوانی قوانینی که برای فرزندتان گذاشتید را بررسی کنید. تعداد قوانین و امرونهی در خانواده حتماً باید از تعداد توجهات مثبت و همراهی کمتر باشد. قوانین را اولویتبندی کنید تا بتوانید قوانین مهم را مصرانه پیگیری کرده و برای عدم رعایت آنها پیامد بگذارید و از قوانین با اولویت دوم و سوم چشم پوشی کنید.
2- از دلایل قوانین وضع شده برای فرزندتان صحبت کنید. در پس همه قوانین، عشق فراوان والدین به فرزندان نهفته است بنابراین بسیار مهم خواهد بود اگر از احساسات و نیازهای در پس قوانین با فرزندتان حرف بزنید.
3- به احساسی که وضع قانون در فرزندتان ایجاد میکند، توجه کنید. سعی کنید از زاویه نگاه او ببینید، احساسش را پیدا کرده و به او بازخورد دهید(همدلی). البته که این درک به معنی کوتاه آمدن شما نیست.
مثال
- میدانم که خیلی دلت می خواهد در فلان مهمانی شرکت کنی، اما ما درباره اینکه چه کسانی در مهمانی حضور دارند آشنایی نداریم و این ما را نگران می کند و می دانی که نگرانی ما از روی دوست داشتن توست، بنابراین این مهمانی را نمی توانی شرکت کنی.
- بازی با دستگاه حتما خیلی جذاب و جالب است، آن قدر که دلت می خواهد زمان زیادی برایش بگذاری، اما می دانی که درس برای من و پدرت( من و مادرت) بسیار اهمیت دارد و ما دوست داریم شاهد موفقیت تو باشیم، بنابراین ازت می خواهم فقط 3 ساعت از روزت را برای بازی و تماشای تلویزیون بگذاری و مابقی را به برنامه درسی ات رسیدگی کنی. می دانی که در غیر این صورت، با اینکه اصلا دلم نمی خواهد اما پیامدهایی متوجه رفتارت خواهد بود.
- چقدر حجم درسهایت زیاد شده، میفهمم که خیلی اوقات احساس فشار و خستگی میکنی، اما ما دوست داریم هر فردی در خانواده وظیفهای را عهدهدار باشد. تو قبلاً شستن ظرفها در یک نوبت را تقبل کردی، اگر نیاز داری میتوانی تغییرش دهی و یک وظیفه دیگر را عهدهدار شوی.
4- لحن بیان قوانین باید بهدوراز خشم و یا استیصال باشد. قاطعانه توأم با احترام و محبت با نوجوانتان صحبت کنید.
5- از تجربیات و احساسات خودتان در زمان نوجوانی آنجا که مجبور به رعایت قوانینی بودید صحبت کنید. بهاشتراکگذاری تجربیات خوب و بد در لحظات درست حتماً کمک کننده است.
بیان دو نکته ضروری است:
1- همراهی بچهها با قوانین به ویژه در دوره نوجوانی، به شدت به رابطه ای که با فرزندتان شکل دادید بستگی دارد. میزان صمیمیت و حس خوب میان شما همراهی با قوانین را در نوجوان بیشتر می کند. در رابطه با این موضوع در شماره (1) و (2) نشریه صحبت شده است. ( قابل دسترسی از طریق وب سایت مدرسه)
2- رابطه از بالا به پایین والدین و فرزندان در کودکی لازم است؛ اما در نوجوانی تبدیل به رابطه ای تقریبا برابر میشود. بنابراین گفت و گو تا جایی که به توافق مشترک برسید را جایگزین بسیاری از درخواست های دستوری کنید. برای نوجوان بسیار اهمیت دارد که بفهمد شما اورا بچه نمیدانید و نوجوانی و بزرگ شدنش را به رسمیت می شناسید.
در نهایت در این مسئولیت مهم و حساس هرجا که نیاز به کمک داشتید و یا با چالش برخورد کردید بهتر است با فردی متخصص مشورت کنید تا خداینکرده مشکلات فرزندتان تبدیل به سبک زندگی و در نهایت شخصیتشان نشود.
کسب اطلاعات درست همیشه روشناییبخش است.
مهسا امیدبیکی (روانشناس مقطع)